در برخی رسانه‌های ضدِّ شیعه مانند شبکه‌ی کلمه یا سایت‌های ملحدین ادّعا می‌شود که شیعیان معتقدند: امامان از رانِ مادر متولّد می‌شوند.» اگر چه اصل وقوع چنین خرق عادتی، عقلاً محال نیست؛ امّا روشن است که شیعیان چنین چیزی را از اعتقادات خود نمی‌شمرند! منشأ این نسبت، دو روایت ضعیف است که در اثرِ تسامحِ برخی از محدّثان متأخّر از کتبِ غالیان به جوامع حدیثی راه یافته و البتّه هیچ گاه به دیده‌ی اعتبار بدان‌ها نگریسته نشده است. موضوع دیگری که با این بحث مرتبط است، جایگاه تشکیل جنین امام است. بنابر دو-سه روایتِ ضعیف، جنین امام -بر خلاف مردم دیگر- در پهلوی مادر حمل می‌شود. در ادامه تا حدّی به ارزیابی و تبیین روایاتِ هر دو موضوع می‌پردازیم.

1. حدیث ولادت امام مهدی (ع)

1.1. اثبات الوصیة

و روى جماعة من الشیوخ‏ العلماء؛ منهم علان الکلابی و موسى بن محمد الغازی و أحمد بن جعفر بن محمد بأسانیدهم ان حکیمة بنت أبی جعفر علیه السّلام عمّة أبی محمّد علیه السّلام کانت تدخل الى أبی محمّد فتدعو له أن یرزقه اللّه ولدا و انها قالت: دخلت علیه یوما فدعوت له کما کنت أدعو. فقال لی: یا عمّة اما انّه یولد فی هذه اللیلة و کانت لیلة النصف من شعبان سنة خمس و خمسین و مائتین- المولود الذی کنّا نتوقعه. فقلت له: ممّن ی هذا المولود یا سیدی؟ فقال: من جاریتک نرجس. قالت حکیمة: فتعجبت، و قلت لأبی محمّد: انی لست أرى بها أثر حمل! فتبسّم -صلّى اللّه علیه- و قال لی: انّا معاشر الأوصیاء لا نُحمَلُ فی البُطون و لکنّا نُحمَلُ فی الجُنوب. و حدّثنی موسى بن محمد انّه قرأ المولد علیه علیه السّلام فصححه و زاد فیه و نقص و تقرّر بالروایات على ما ذکرناه. (اثبات الوصیة، صص257-260)

درباره‌ی اثبات الوصیّة سخن بسیار است؛ امّا برجسته‌ترین نکته، ارتباط تنگاتنگ آن با شلمغانی» است. مقاله آقای حسن انصاری دراین‌باره رهنما است:

http://ansari.kateban.com/post/1196

گفتنی است شیخ طوسی نیز این حدیث را روایت کرده است:

وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَى عَنْ جَمَاعَةٍ مِنَ الشُّیُوخِ أَنَّ حَکِیمَةَ حَدَّثَتْ بِهَذَا الْحَدِیثِ وَ ذَکَرَتْ‏ أَنَّهُ کَانَ لَیْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ وَ أَنَّ أُمَّهُ نَرْجِسُ وَ سَاقَتِ الْحَدِیثَ إِلَى قَوْلِهَا فَإِذَا أَنَا بِحِسِّ سَیِّدِی وَ بِصَوْتِ أَبِی مُحَمَّدٍ ع. (الغیبة، ص239)

این روایت، با توجّه به متن و سندش، بی‌تردید همان روایتِ اثبات الوصیّة است که شیخ طوسی آن را با تقطیع روایت کرده است. اگر شیخ آن را به صورت کامل روایت کرده بود، اظهار نظر درباره‌ی فرازِ انّا معاشر الأوصیاء لا نُحمَلُ فی البُطون و لکنّا نُحمَلُ فی الجُنوب» آسان‌تر بود؛ امّا اکنون نمی‌توانیم یقین داشته باشیم که این فراز در نقل شیخ طوسی نیز بوده است.

2.1. عیون المعجزات

و قرأت فی کتاب الوصایا و غیره بأنّ جماعة من الشیوخ‏ العلماء، منهم علان الکلابی و موسى بن احمد الفزاری و احمد بن جعفر و محمد باسانیدهم، ان حکیمة بنت ابی جعفر عمة ابی محمد (ع) یوما و کنت ادعو اللّه له ان یرزقه ولدا فدعوت له کما کنت ادعو، فقال: یا عمة اما انه یولد فی هذه اللیلة و کانت لیلة النصف من شعبان سنة خمس و خمسین و مائتین، المولود الذی کنا نتوقعه فاجعلی افطارک عندنا، و کانت لیلة الجمعة، قالت حکیمة: ممن ی هذا المولود یا سیدی؟ فقال (ع): من نرجس. قالت حکیمة: فتعجبت و قلت لابی محمد (ع) لست ارى بها اثر الحمل فتبسم (ع) و قال لی: انا معاشر الاوصیاء لا نحمل فی البطون و لکنا نحمل فی الجنوب. (عیون المعجزات، صص138و139)

این روایت همان روایتِ اثبات الوصیّة است. درباره عیون المعجزات و غالیانه بودن آن نیز سخن بسیار است. پیشتر اشاراتی دراین‌باره داشته‌ایم. در این زمینه نیز مقاله‌ی آقای حسن انصاری روشنگر است:

http://ansari.kateban.com/post/1208

3.1. دلائل الامامة

وَ أَخْبَرَنِی أَبُو الْحُسَیْنِ مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی (رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ)، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَلِیٍّ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِی نُعَیْمٍ‏، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْقَاسِمِ الْعَلَوِیِّ، قَالَ: دَخَلْنَا جَمَاعَةً مِنَ‏ الْعَلَوِیَّةِ عَلَى حَکِیمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى عَلَیْهِمُ السَّلَامُ، فَقَالَتْ: جِئْتُمْ تَسْأَلُونَنِی عَنْ مِیلَادِ وَلِیِّ اللَّهِ؟ قُلْنَا: بَلَى وَ اللَّهِ. فَقُلْتُ: یَا سَیِّدِی، فِی لَیْلَتِنَا هَذِهِ؟ قَالَ: نَعَمْ. فَقُمْتُ إِلَى الْجَارِیَةِ فَقَلَبْتُهَا ظَهْراً لِبَطْنٍ، فَلَمْ أَرَ بِهَا حَمْلًا، فَقُلْتُ: یَا سَیِّدِی، لَیْسَ بِهَا حَمْلٌ. فَتَبَسَّمَ ضَاحِکاً وَ قَالَ: یَا عَمَّتَاهْ، إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَوْصِیَاءِ لَیْسَ یُحْمَلُ بِنَا فِی الْبُطُونِ، وَ لَکِنَّا نُحْمَلُ فِی الْجُنُوبِ. (دلائل الإمامة، ص499)

مراد از جعفر بن محمد» همان جعفر بن محمد بن مالک» است که شیخ طوسی به روایات عجیب او درباره میلاد امام مهدی (ع) اشاره کرده است:

. روى فی مولد القائم أعاجیب‏.» (رجال الطوسی ؛ ص418)

محمد بن جعفر» نیز محمد بن جعفر بن عبدالله» و ابونعیم» نیز ابونعیم محمد بن احمد الانصاری ایدی» است. اخبار دیگری نیز با زنجیره‌ی این سه راوی نقل شده است. (نک: الهدایة الکبرى، ص359 - اثبات الوصیة، ص261 - الغیبة للطوسی، صص246 و 259- 263-دلائل الإمامة، ص542 [در مصدرِ اخیر ابونعیم» به ابراهیم» تصحیف شده است.]) از ابونعیم، همچنین داستانی درباره‌ی مشاهده امام عصر (ع) نقل شده که متضمّن مدح محمد بن القاسم العلوی»، راوی دیگر حدیث است و مشابه آن از محمودی نیز روایت شده است. (نک: کمال الدین و تمام النعمة، ج‏2، صص470-473 - الغیبة للطوسی، صص259 -263. قس: دلائل الإمامة، صص537 539)

4.1. الهدایة الکبری

حسین بن حمدان در الهدایة الکبرى پس از برشمردن 60 نفر از مشایخِ واقعی یا خیالی، حدیث واحدی را به واسطه‌ی همه‌ی آن‌ها از امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام روایت کرده و سپس می‌نویسد:

حَدَّثَنِی مَنْ زَادَ فِی أَسْمَاءِ مَنْ حَدَّثَنِی مِنْ هَؤُلَاءِ الرِّجَالِ الَّذِینَ أُسَمِّیهِمْ وَ هُمْ غَیْلَانُ الْکِلَابِیُّ، وَ مُوسَى بْنُ مُحَمَّدٍ الرَّازِیُّ، وَ أَحْمَدُ بْنُ جَعْفَرٍ الطُّوسِیُّ عَنْ حَکِیمَةَ ابْنَةِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا عَلَیْهِ السَّلَامُ، قَالَ: کَانَتْ تَدْخُلُ عَلَى أَبِی مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَتَدْعُو لَهُ أَنْ یَرْزُقَهُ اللَّهُ وَلَداً وَ إِنَّهَا قَالَتْ دَخَلْتُ عَلَیْهِ فَقُلْتُ لَهُ کَمَا کُنْتُ أَقُولُ، وَ دَعَوْتُ لَهُ کَمَا کُنْتُ أَدْعُو فَقَالَ یَا عَمَّةُ، أَمَّا الَّذِی تَدْعِینَ إِلَى اللَّهِ أَنْ یَرْزُقَنِیهِ یُولَدُ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ وَ کَانَتْ لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ لِثَمَانِ لَیَالٍ خَلَتْ مِنْ شَهْرِ شَعْبَانَ سَنَةَ سَبْعٍ وَ خَمْسِینَ وَ مِائَتَیْنِ مِنَ الْهِجْرَةِ فَاجْعَلِی إِفْطَارَکِ عِنْدَنَا فَقَالَتْ یَا سَیِّدِی مَا یَکُونُ هَذَا الْوَلَدُ الْعَظِیمُ قَالَ إِلَی نَرْجِسَ یَا عَمَّةُ. فَتَأَمَّلْتُهَا فَلَمْ أَرَ فِیهَا أَثَرَ حَمْلٍ فَقُلْتُ لِسَیِّدِی أَبِی مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ مَا أَرَى لَهَا أَثَرَ حَمْلٍ فَتَبَسَّمَ وَ قَالَ: إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَوْصِیَاءِ لَا نُحْمَلُ فِی الْبُطُونِ وَ إِنَّمَا نُحْمَلُ‏ فِی‏ الْجُیُوبِ‏ وَ لَا نُخْرَجُ مِنَ الْأَرْحَامِ وَ إِنَّمَا نُخْرَجُ مِنَ الْفَخِذِ الْأَیْمَنِ مِنْ أُمَّهَاتِنَا لِأَنَّنَا نُورُ اللَّهِ الَّذِی لَا تَنَالُهُ الدَّنَاسَات. وَ عَنْ مُوسَى بْنِ مُحَمَّدٍ، أَنَّهُ قَالَ: قَرَأَ الْمَوْلُودُ عَلَى أَبِی مُحَمَّدٍ فَصَحَّحَ قِرَاءَتَهُ فَمَا زَادَ فِیهِ وَ لَا نَقَصَ فِیهِ حَرْفاً. (الهدایة الکبرى، ص355)

این خبر را مجلسی و بحرانی با سندی متفاوت روایت کرده‌اند که بیان‌گر اختلاف نسخِ الهدایةالکبری است:

قال الحسین بن حمدان، و حدّثنی من أثق به من المشایخ عن حکیمة بنت محمّد بن علیّ الرضا علیهما السلام قال: کانت حکیمة تدخل على أبی محمّد علیه السلام. (حلیة الأبرار، ج‏6، ص162- مدینة المعاجز، ج‏8، ص21- بحار الأنوار، ج‏51، ص25)

پایه‌ی اصلی این حدیث نیز همان روایت اثبات الوصیّة است؛ البتّه روشن است که سندِ روایت در الهدایةالکبری، اصیل نیست و در حقیقت روایتِ شخص دیگری با قدری تغییر به حسین بن حمدان نسبت داده شده است. در متن روایت نیز تغییراتی داده شده؛ مثلاً تاریخ ولادت امام مهدی (ع) از نیمه شعبان255 (مطابق اثبات‌الوصیة، الغیبة و عیون المعجزات) به 8 شعبان 257 تغییر داده شده که موافق روایات جعلی دیگری است که حسین بن حمدان در کتاب خود آورده است. این قول در دیگر کتبِ غالیان نیز پررنگ است؛ در حالی که در بین شیعه ولادت امام در نیمه‌ی شعبان مشهورتر است و روایات بسیاری از حکیمة خاتون و. در تأیید قولِ مشهور رسیده است. در روایات غالیان معمولاً سال ولادت حضرت نیز با مشهورِ شیعه متفاوت است و سنّ حضرت را در آغاز امامت کمتر از مشهورِ شیعه نشان داده‌اند.

در الهدایة الکبری پس از فرازِ مورد بحث (إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَوْصِیَاءِ لَا نُحْمَلُ‏ فِی‏ الْبُطُونِ وَ إِنَّمَا نُحْمَلُ‏ فِی‏ الْجُنوبِ) اضافات جالبی دیده می‌شود:

 وَ لَا نُخْرَجُ مِنَ الْأَرْحَامِ وَ إِنَّمَا نُخْرَجُ مِنَ الْفَخِذِ الْأَیْمَنِ مِنْ أُمَّهَاتِنَا لِأَنَّنَا نُورُ اللَّهِ الَّذِی لَا تَنَالُهُ الدَّنَاسَاتُ.

با توجّه به آن چه گفته شد این جملات نیز از افزوده‌های الهدایةالکبری به پایه‌ی اصلی روایت است. لازم به یادآوری است که حسین بن حمدان، از پایه‌گذاران اصلی فرقه نصیریه و الهدایةالکبری از کتب مهمّ ایشان است. الهدایةالکبری بسیاری از عقاید غالیان را به صورت تصریح یا اشاره دربرگرفته که بررسی آن نیازمند مقالات جداگانه‌ای است.

2. ولادت امام حسن و امام حسین و حضرت مسیح (علیهم السلام)

1.2. الهدایة الکبری

الَّذِی وَلَدَتْ فَاطِمَةُ (عَلَیْهَا السَّلَامُ) مِنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ): الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ مُحَسِّناً سِقْطاً وَ زَیْنَبَ وَ أُمَّ کُلْثُومٍ وَ کَانَ اسْمُهَا آمِنَةَ، وَ وَلَدَتِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ مِنْ فَخِذِهَا الْأَیْمَنِ وَ أُمَّ کُلْثُومٍ وَ زَیْنَبَ مِنْ فَخِذِهَا الْأَیْسَرِ. وَ مِثْلُهُ مَا رُوِیَ عَنْ وَهْبِ بْنِ مُنَبِّهٍ أَنَّ مَرْیَمَ وَلَدَتْ عِیسَى -صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ- مِنْ فَخِذِهَا الْأَیْمَنِ وَ أَنَّ النَّفْخَةَ کَانَتْ مِنْ جَیْبِهَا وَ الْکَلِمَةُ عَلَى قَلْبِهَا و صحّ أنّ النفخة فی آدم (علیه السلام) لم تکن فی فرجه و انما کانت فی فیه. (الهدایةالکبری، ص180)

2.2. عیون المعجزات

روى ان فاطمة علیها السلام ولدت الحسن و الحسین من فخذها الایسر. و روی ان مریم (ع) ولدت المسیح (ع) من فخذها الایمن. وجدت هذه الحکایات فی کتاب الانوار و فی کتب کثیرة. (عیون المعجزات، ص 59)

مجلسی، بحرانی و جزائری این مطلب را روایت کرده‌ و به جای وجدت» ، و حدیث» آورده‌اند. (نک: حلیة الأبرار، ج‏4، ص13- مدینة المعاجز، ج‏3، صص226و431- بحار الأنوار،ج‏43، ص256- ریاض الأبرار، ج‏1، ص80)

روشن است که منشأ روایت عیون المعجزات همان الهدایةالکبری است؛ یا این که هر دو از منبع واحدی نقل کرده‌اند. به احتمال زیاد در عیون المعجزات سقطی رخ داده و کاتب به دلیل تکرار واژه‌ی من فخذها»، سهواً عبارت الأیمن و امّ کلثوم و زینب من فخذها» را انداخته است. این گونه سهو بسیار رایج است.

3. حدیث نورانیّت

. یا سلمان إن میّتنا إذا مات لم یمت، و مقتولنا لم یقتل، و غائبنا إذا غاب لم یغب، و لا نلد و لا نولد فی البطون. (مشارق أنوار الیقین، ص257)

حدیث نورانیّت از روایات خاصّ غُلات است که در قرون اخیر به برخی کتب امامیّه سرایت کرده است. درباره‌ی این حدیث ان شاء الله مقاله مستقلّی خواهم نوشت.

جمله‌ی لا نلد و لا نولد فی البطون» را به دو گونه می‌توان معنا کرد:

1. نفی تکوین جنین امامان در شکم مادر (و تأکید بر پرورش آنان در پهلو)

2. نفی مطلق زاد و ولد از امامان (ع)

با توجّه به عطف لا نلد» به لا نولد» به نظر می‌رسد مقصود از سازنده‌ی حدیث، وجه دوّم باشد؛ اگر چه خواهیم گفت که معنای نخست نیز در نهایت به معنای دوم باز می‌گردد. در نقل داعی اسماعیلی، عمادالدّین قرشی (متوفّی 872 ه.ق.)، قیدِ فی البطون» دیده نمی‌شود که این خود مؤیّد وجه دوم است:

و قد روی جابر بن عبدالله الانصاری لمولانا الإمام زین العابدین (ع) و قد أمره أن یذکر ظهور امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) له بالنّورانیة فقال: کنت جالساً عند امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) یوماً اذ دخل علیه سلیمان و جندب رضوان الله علیهما فسلّما و جلسا فقال علی (ع): مرحباً بکما. یا جندب و یا سلمان انّ میّتنا لم یمت و قتیلنا لم یقتل و لا نلد و لا نولد. (زهرالمعانی، صص223-225، الدّاعی ادریس عمادالدین القرشی (متوفّی 872 ه.ق.) ، تحقیق مصطفی غالب، المؤسسة الجامعیة للدراسات و النشر و التوزیع، بیروت، چاپ اوّل: 1411 ه.ق.)

روایات معارض

در برابر این چند روایت، احادیث بسیاری هست که -با وجود آن که دربردارنده‌ی انواعِ خرق عادت است- به دنیا آمدن امام از ران و حمل او در پهلو را ردّ می‌کند. البتّه سند بسیاری از آن‌ها ضعیف است و حتّی گاه در زنجیره‌ی راویان آن، نام افراد غالی دیده می‌شود یا بعضاً صریح نیست و امکان تأویل آن وجود دارد. با این حال کثرت این روایات، دستِ کم نشان می‌دهد که اعتقاد به تولّد امام از پهلو و ران، نزد غالب شیعیان شناخته‌شده و مورد پذیرش نبوده است.

مثلاً از امیرالمؤمنین (ع) روایت شده که در قنوتِ وتر می‌خواندند:

اللَّهُمَ‏ خَلَقْتَنِی بِتَقْدِیرٍ وَ تَدْبِیرٍ وَ تَبْصِیرٍ بغَیْرِ تَقْصِیرٍ وَ أَخْرَجْتَنِی مِنْ‏ ظُلُماتٍ ثَلاثٍ‏  بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ. (من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏1، صص491 و 492)

تاریکی‌های سه‌گانه اشاره دارد به آیه 6 سوره‌ی زمر:

. یَخْلُقُکُمْ فی‏ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فی‏ ظُلُماتٍ ثَلاثٍ.

در دعای 32 صحیفه سجّادیه نیز آمده است:

و کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ بَعْدَ الْفَرَاغِ مِنْ صَلَاةِ اللَّیْلِ لِنَفْسِهِ فِی الِاعْتِرَافِ بِالذَّنْبِ:. اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِیناً مِنْ صُلْبٍ مُتَضَایِقِ الْعِظَامِ، حَرِجِ الْمَسَالِکِ إِلَى رَحِمٍ ضَیِّقَةٍ سَتَرْتَهَا بِالْحُجُبِ، تُصَرِّفُنِی حَالًا عَنْ حَالٍ حَتَّى انْتَهَیْتَ بِی إِلَى تَمَامِ الصُّورَةِ، وَ أَثْبَتَّ فِیَّ الْجَوَارِحَ کَمَا نَعَتَّ فِی کِتَابِکَ: نُطْفَةً ثُمَّ عَلَقَةً ثُمَّ مُضْغَةً ثُمَّ عَظْماً ثُمَّ کَسَوْتَ الْعِظَامَ لَحْماً، ثُمَّ أَنْشَأْتَنِی‏ خَلْقاً آخَرَ کَمَا شِئْتَ. حَتَّى إِذَا احْتَجْتُ إِلَى رِزْقِکَ، وَ لَمْ أَسْتَغْنِ عَنْ غِیَاثِ فَضْلِکَ، جَعَلْتَ لِی قُوتاً مِنْ فَضْلِ طَعَامٍ وَ شَرَابٍ أَجْرَیْتَهُ لِأَمَتِکَ الَّتِی أَسْکَنْتَنِی جَوْفَهَا، وَ أَوْدَعْتَنِی قَرَارَ رَحِمِهَا.

در دعای عرفه نیز می‌خوانیم:

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها